مزایا و معایب فناوری دیپ فیک (Deepfake) برای بازاریابی دیجیتال چیست؟
آیا فناوری دیپ فیک واقعا میتواند به شما کمک کند تا مشتریان بیشتری را جذب کنید؟ در این مقاله مسائل اخلاقی را به همراه نمونههایی از دیپ فیک در بازاریابی بررسی میکنیم.
فناوری دیپ فیک در حال تغییر دیدگاه مردم از بازاریابی دیجیتال است.
اگرچه بازاریابان هنوز در مراحل اولیه آزمایش با دیپ فیک و فناوری حاصل از آن هستند، این ویدیوها تجربه بازاریابی فراگیرتری را از طریق داستانسرایی منتقل میکنند.
فناوری دیپ فیک نوعی «یادگیری عمیق» است.
یادگیری عمیق یک نوع یادگیری ماشینی است که به رایانهها اجازه میدهد تا خدمات خود را به طور مستقل و بدون برنامهریزی روشن یاد بگیرند.
فناوری دیپ فیک همچنین نوعی بینایی کامپیوتری ایجاد میکند که به رایانهها اجازه میدهد اشیا را در تصاویر تشخیص دهند.
به عنوان مثال، بینایی کامپیوتر برای شناسایی اشیا در عکسها یا فیلمها از الگوریتمهای یادگیری عمیق استفاده میکند. به این ترتیب میتواند به شما بگوید که آیا سگی در عکس شما وجود دارد یا خیر!
علاوه بر فناوریهای بینایی رایانه و یادگیری عمیق، فرآیند ایجاد دیپ فیک حاوی تلفیق تصویر نیز هست:
- گرفتن یک تصویر (مثل کسی که پرچم آمریکا را در دست گرفته است).
- ترکیب آن با تصویر دیگری (فردی که پرچم ایران را در دست دارد).
- ایجاد چیزی جدید از این دو جزء (فردی که هر دو پرچم را در دست دارد).
نمونههای دیپ فیک
اگر درک مفهوم دیپ فیک هنوز سخت است، در اینجا نمونههایی از ویدیوهای دیپ فیک وجود دارد که در وب گردآمدهاند:
- اجرای کری فیشر در Star Wars: Rogue One با فناوری دیپ فیک امکان پذیر شد.
- دیپ فیک سالوادور دالی برای میزبانی موزه دالی در فلوریدا استفاده شد.
- فناوری دیپ فیک به ما اجازه میدهد سخنرانیای را تجربه کنیم که JFK هرگز نتوانست آن را بسازد.
حرفهایهای دیپ فیک
این نوع فناوری از سه جهت برای بازاریابان مفید است:
- اول، میتواند هزینه کمپینهای ویدیویی را کاهش دهد.
- دوم، میتواند کمپینهای همه کانالهای فروش را بهتر خلق کند.
- سوم، میتواند تجربهای فوق العاده شخصی را برای مشتری فراهم کند.
دیپ فیک کم هزینه است
ازاریابان میتوانند در کمپینهای ویدیویی با استفاده از دیپفیک در هزینههای خود صرفهجویی کنند، زیرا بازیگران غیرحضوری ایفای نقش میکنند.
در عوض آنها میتوانند برای شناسایی یک بازیگر مجوز تهیه کنند، از ضبطهای دیجیتال قبلی استفاده کنند، دیالوگ مناسب را وارد کنند و یک ویدیوی جدید بسازند.
این فرآیند همچنین باعث صرفهجویی در وقت برای مشاغلی میشود که میخواهند از کارمندان خود برای تبلیغات استفاده کنند.
بنابراین برای مثال اگر یک مدیر عامل، زمان برای ضبط یک تبلیغ جدید نداشته باشد، بازاریابان برای ایجاد یک کمپین جدید فقط به چند ضبط قبلی نیاز دارند.
علاوه بر این، هنگام ایجاد دیپ فیک، نیازی به فیلمبرداری مجدد نیست.
این به ویژه برای بازاریابانی که بودجه کمی دارند ولی همچنان میخواهند محتوای باکیفیت برای کمپینهای خود تولید کنند، مفید است.
بازاریابی بهتر در کانالهای ارتباطی
از آنجایی که دیپ فیکها نیازی به بازیگران حضوری ندارند، بازاریابان میتوانند به راحتی محتوا را با زمان و هزینه کمتر برای کانالهای بازاریابی متعدد تغییر کاربری دهند.
به جای عکسبرداری مجدد از کمپین برای تطبیق با رسانههای مختلف، بازاریابان میتوانند برشهای ویدیویی را ویرایش کنند تا یک کمپین اجتماعی ایجاد کنند. یا میتوانند گفتگوهای مصنوعی جدید برای ایجاد یک پادکست یا تبلیغ رادیویی ایجاد کنند.
شخصیسازی فوق العاده
این فناوری منجر به افزایش شخصیسازی کار شده است.
برندها میتوانند پیامها و تجربیات مرتبطتری را برای مشتریان منحصر به فرد براساس ترجیحات شخصی آنها -مانند رنگ پوستشان- ارائه دهند.
اینگونه بگوییم که یک مشتری که جزو اقلیتها است با مدل یک برند برای بازاریابی تفاوت دارد.
فناوری دیپ فیک میتواند رنگ پوست آن مدل را تغییر دهد تا مشتری بتواند ظاهر محصول را در رنگ پوست خود تجربه کند.
این فرآیند به برندها کمک میکند تا فراگیری را افزایش دهند و به بازار گستردهتری دست یابند.
همچنین، اگر یک ویدیو به چندین زبان مورد نیاز است، فناوری دیپ فیک میتواند کمککننده باشد.
پیامهای بازاریابی را میتوان با فشار دادن یک دکمه براساس مکان شخصیسازی کرد.
معایب دیپ فیک
متأسفانه، ویدیوهای دیپ فیک برای اهداف شیطانیتری مورد استفاده قرار گرفتهاند.
برای بازاریابان، این میتواند به معنای شکایات مشتری جعلی، بررسیهای محصول جعلی و به طور کلی کاهش اعتماد مشتری باشد.
عدم اعتماد
آشکارترین تأثیر دیپ فیک این است که از آنها برای ایجاد ویدیوهای جعلی استفاده میشود، به این معنی که تأیید صحت هر ویدیوی معین چالش برانگیزتر میشود.
حتی اگر قبل از مشاهده یک ویدیو بتوانید با اطمینان بگویید که آیا تصویر فردی واقعی است یا خیر، باز هم برای کسی که شخصاً آن فرد را نمیشناسد، این تشخیص غیرممکن است.
برای بازاریابان، در صورتی که مصرفکنندگان احساس کنند توسط کمپین دستکاری شدهاند، استفاده از ویدیوهای دیپ فیک میتواند نقض اخلاق را شامل شود.
مثلا اگر بازاریابان از دیپ فیک برای ایجاد نظرات مثبت جعلی استفاده کنند، این عمل غیراخلاقی تلقی میشود.
اما از سوی دیگر، اگر بازاریابان فناوری دیپ فیک را برای پیشبرد داستانسرایی برند مورد استفاده قرار دهند، این امر اخلاقی تلقی میشود.
افزایش کلاهبرداری
فناوری دیپ فیک میتواند کلاهبرداریهای احتمالی را مانند ایجاد اتهامات واهی علیه شرکتها افزایش دهد.
این ویدیوها با ضبط حوادث واقعی و تغییر صدا با دیالوگهای جدید ساخته میشوند تا شبیه چیزی به نظر برسد که نیست.
به عنوان مثال، شعبه یک شرکت انرژی آلمانی در بریتانیا، پس از اینکه یک کلاهبردار از فناوری دیپ فیک برای تقلید صدای مدیرعامل استفاده کرد، نزدیک به 250000 دلار را به یک حساب بانکی مجارستانی تحویل داد.
علاوه بر این تولیدکنندگان میتوانند از این نوع فناوری دیپفیک برای ایجاد گواهینامههای جعلی مشتریان یا بررسیهای محصول استفاده کنند که باعث میشود محصولاتشان جذابتر از آنچه هست به نظر برسند.
چگونه بازاریابان میتوانند از دیپ فیک در کمپینهای خود استفاده کنند
علیرغم روشهای تاسفآوری که مردم از دیپ فیک استفاده میکنند، بازاریابان میتوانند کمپینهای خود را به سرعت با این فناوری زنده کنند.
کمپینهای اینفلوئنسر
تصور کنید که یکی از اینفلوئنسرهای برتر را برای یک کمپین رزرو میکنید.
شما فقط به یک بانک فیلم دیجیتال نیاز دارید به جای اینکه آنها را ساعتها مجبور به فیلمبرداری کنید.
هوش مصنوعی و فراگیری نحوه کار دستگاه بقیه کارها را انجام میدهند.
یا میتوانید از تأثیرگذاران تاریخی مانند مرلین مونرو یا آدری هپبورن استفاده کنید.
از آنجایی که تعداد زیادی ویدئو و صدای ضبط شده از آنها وجود دارد، بازاریابان میتوانند از شباهت آنها در یک دیپ فیک برای تقویت کمپین خود استفاده کنند.
کمپینهای تجربی
برندها میتوانند از دیپ فیک استفاده کنند برای آنکه مصرفکننده خود را در تجربه خرید غوطهور کنند و به این ترتیب با حجم جمعیت مقابله کنند.
مثلاً فروشگاههای تجارت الکترونیک میتوانند صورت یک خریدار را روی بدن یک مدل قرار دهند تا مشتری ببیند که لباسها چگونه به نظر میرسند.
کمپینهای تبلیغاتی نوستالژیک
State Farm یک نمونه معروف از فناوری دیپ فیک را ایجاد کرد.
شرکت بیمه برای سریال آخرین رقص (The Last Dance) تبلیغی را با قرار دادن تصاویر فیلم مرکز ورزشی 1998 (1998Sportscenter) ایجاد کرد تا به نظر برسد که کنی مین (KennyMayne) مستند را پیشبینی کرده است.
این دیپ فیک صرفاً برای سرگرمی ساخته شده است و برای بینندگانی که آن دوران نمادین تیم بسکتبال شیکاگو بولز را به یاد دارند، نوستالژی ایجاد کرد.
نمایش محصولات
نسخه نمایشی محصول میتواند برای مشتریان تجربی باشد.
بازاریابان میتوانند به جای استفاده از b-roll یکسان برای همه مشتریان، نسخههای نمایشی شخصیسازی شدهای ایجاد کنند که نشان میدهد مشتری واقعی از محصول خود استفاده میکند. نمیتواند شخصیتر از این باشد، اینطور نیست؟
این فناوری آمده است که باقی بماند و به تکامل خود ادامه خواهد داد.
در فضای دیجیتال مارکتینگ، فناوری دیپ فیک دارای مزایا و معایبی است.
در حالی که پیامدهای اخلاقی وجود دارد، ویدیوهای دیپ فیک به برندها اجازه میدهد تا بودجه بازاریابی خود را افزایش دهند و به مخاطبان جدید دسترسی پیدا کنند.
تا زمانی که بازاریابان از ایجاد کمپینهایی با اهداف مخرب دوری کنند، دیپ فیک میتواند با ایجاد یک تجربه شخصیتر و همه جانبهتر، هم به برند و هم به مصرفکننده کمک کند.
منبع: